پل سی و سه پل
«سی و سه پل» از طولانیترین پلهای زایندهرود با ۲۹۵ متر است که در همان دوران شاه عباس اول صفوی در راستای یکی از محورهای اصلی چهارباغ شکل گرفت. البته بماند که روزها و شبهای سختی را در این سالها گذارنده است. این که میگویم از زیباترینهاست، بدبیراه نمیگویم چون از تصاویر یکی از جاهای دیدنی اصفهان، این جلال و کرشمههای پل را دیدم.
عکس از: سایت Ittoorg
در جایی خواندهام که ۹۹ طاقچه در قسمت بالای و طبقه دوم پل بوده که نقاشیهایی به آن کوبیده شده بودند. منتها امروز انگار دستمان خالی مانده است. یک میدان در ابتدای «پل سی و سه پل» بود که ارمنیهای ساکن اصفهان فقط حق داشتند در آنجا با اصفهانیها یک فضای تجاری داشته باشند و صنایع و اموالشان را با آنها مبادله کنند.
البته جالبیاش اینجاست که نمیتوانستند، یعنی اجازه نداشتند پایشان را روی پل بگذارند و به آنطرف سی و سه پل بروند. پل اللهوردیخان از یادگاران زمان صوفی و از شاهان قدرتمند است که میخش را در فهرست آثار ملی ایران نشانده است.
یعنی آنچنان همه را با آن انعکاس دهانههایش روی آب شیدا کرده بود که دلمان نیامد آن را در ۱۵ دی سال ۱۳۱۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت نرسانیم. البته از همچین پلی هم برمیآید بعد از چند صد سال رسم زمانه، باز هم رویمان را کم کند و به ما نشان دهد پُلی نیست که از این خشکسالیها بترسد.
عکس از: سایت Ittoorg
اما خشکسالی در این چند ساله زده پدر این پل را در آورده. البته شایعاتی شنیده بودم که انگار زایندهرود احیا شده است که خدا کند همینطور باشد.
از این طرف سی و سه پل تا آن طرفش یک تمدن فاصله است
با هر قدم که روی این پل بر میداریم، ۴۰۰ سال در زمان به عقب و جلو میرویم و انگار میخواهد مو به مو قصه و داستانهایی که برایش در این سالها افتاده را بگوید. همین میشود که چراغی در شبهای تاریک روشن میکند و باید پای صحبتهایش بشینم تا این ۳۳ دهانه از تاریخ دوران شاه عباس یک صفوی بگویند.
شاه عباس اول صفوی را به قدرت و عظمت و معماریهای بزرگش در اصفهان میشناسم که هر جا میرفت، معماری آنجا را یک تکانی میداد و خیالش جمع میشد. همین که به اصفهان رفت و آنجا را بعد از قزوین، پایتخت بیبدیل ایران بزرگ اعلام کرد، منتظر ماند تا زمانش برسد. زمانش هم به اندازه سه دوره ریاست جمهوری این دوره و زمانه طول کشید.
عکس از: سایت Irandirectory
این شاه شاهان در دوازدهمین دوره پادشاهیاش به سردار الله ورودی خان دستور داد تا ساخت پلی به درازای چه بگویم؛ ۲۹۵ متر طول و ۱۴ تا ۱۵ متر عرض را زیر نظر داشته باشد و بانیاش شود و حسین بنا اصفهانی هم معماریاش را برعهده بگیرد.
شاه عباس یکی از جاذبه های تاریخی اصفهان را برای جشنهای ملی ساخت تا مراسم آبپاشان (مراسم شستوشو، غسل کردن و آب پاشیدن در نوروز) در آن برگزار شود و ارمنیهای شکومند ایرانی هم برای جشن خاجشویان (جشن مسیحیها به مناسبت غسل تعمید حضرت مسیح) دلشان پَر میکشد تا به این پل قدیمی بیایند.
عکس از: سایت Ittoorg
نامهای مختلف سی و سه پل چیست؟
«پل شاه عباسی»، «پل اللهوردیخان»، «پل جلفا»، «پل زایندهرود»، «پل چهل چشمه»، «پل سی و سه چشمه» و «پل سی و سه پل». من که هیچ کدام از این نام و نشانها تا قبل به گوشم نخورده بود، جز همان «پل سی و سه پل». اصلا دیگر این را نمیدانستم که اینهمه نام برایش گذاشته بودند.
علت نامگذاری تک تکشان یک پاراگراف جدا میطلبد، اما لُبش را مینویسم. شاه عباس اول صفوی را میشناسید که هر کجا میرفت، یکی از برجستهترین وظایفش را در معماری شهری آنجا میدید که دست دراز میکند و در کنار خیلی از بناهای یادگار آنموقع، دستور ساخت این پل را میدهد. اصلا همینجاست که این پل به «پل شاه عباسی» معروف میشود.
عکس از: سایت Ittoorg
انگار که ماجرا سرِ دراز داشته باشد، به اینجا ختم نمیشود و نام بانی، اللهوردیخان هم روی این پل گذاشته میشود. نشستم و فکر کردم که ۴۰ چشمه بودنش را چطور میشود به این پل ربط بدهم که دیدم گفتهاند این پل از همان ابتدای ظهورش، ۴۰ چشمه داشته و با طول ۳۶۰ متریاش به «پل چهل چشمه» نامی میشد که ۷ چشمهاش گرفته میشود و هیچکس از پَس باز کردنش برنمیآید و تنها ۳۳ چشمهاش باقی میماند.
همه اینها منطقی به نظر میرسد، اما نام پل جلفا را کجای دلم بگذارم که میگویند مردم از این پل راهشان را به جلفا میگرفتند که نام «پل جلفا» کمکم خورد به پیشانی این پل و افتاد سر زبانها. درباره ماجری الهه آناهیتا هم گفتنی زیاد است که میگویند الهه آناهیتا (الهه آب) حتما به عدد ۱۳۳ ربطی دارد و آن زمان که موجهای زایندهرود از زیر این پل میگذشت، نام «پل آناهیتا» را رویش گذاشتند.
عکس از: سایت Ittoorg
معماری سی و سه پل چطور است؟
هیچچیز نمیتواند همچین پلی با این عظمت بسازد، جز سنگ و آجر و گچ و ساروج (خاک رُس، آهک، خاکستر و مواد الیافی کویی) با یک دریا عشق. شبها و روزها میرفتند و میآمدند، تا معمار این پل، سنگهایی را در زیر پای ستونهایش سفت و قسمت بالاییش را با آجر و گچ و ساروج و با عشق تبُرک کند.
عکس از: سایت Ittoorg
پل سی و سه پل دو طبقه دارد و در زمانهای جوانیاش، با هر وسیله نقلیهای از طبقه دوم و بالاییش عبور میکردند، اما بعد از سالها ارزش این پل به چشم خیلیها آمد و برای اینکه آسیب زیادی به آن وارد نشود، از آن زمان به اینطرف بود که فقط مردم میتوانستند از روی آن عبور کنند، نه اسب و درشکه.
از پل سی و سه پل بعید به نظر میرسد که ۶ راه داشته باشد؛ راه سنگفرش میان پل برای کاروان و سواره، پیادهرو طبقه اول، دو راهرو مسقف در دو طرف پل. اما در حال حاظر تنها یک مسیر روی این پل سوار شده است؛ طبقه اول و طبقه دوم.
عکس از: سایت Ittoorg
اگر فولاد هم که باشید، در برابر نوازش آب رودخانه طی این ۴۰۰ سال هم باید آسیب دیده باشد که دیدم، پایههای سی و سه پل آنقدر عجیب و غریب هستند که رطوبت و سردی آب در این سالها به آنها خراشی وارد نکرده و حتی دلش هم برای نوازشهای زایندهرود تنگ شده است.
عشق معماران ایرانی، این زمانه و آن زمانه نمیشناسد. یعنی اصلا برای ساخت بزرگترین پلها حتی در همین الان هم مهندسانِ خوشنام میدانند که پایههای پل باید در کمعمقترین بخش دریاچه، رودخانه یا دریا ساخته شوند. این مهندسان زبردست و خبره ایرانی هم در آن زمان، سی و سه پل را در عریضترین قسمت زایندهرود ساختند که عمق کمی داشت و راحت میتوانستند پل را فرش کنند.
دل ایرانیها از همان زمان قرص بود که این مصالح قوی طوری چپانده شده به این پل که طوفان نوح هم نمیتواند خرابش کند. البته «پل خواجو» و «پل مارنان» در اطراف «پل سی و سه پل» هم دستی به گردشگران تکان میدهند تا قربانصدقهشان برویم که میرویم، اما پل سی و سه پل چیز دیگری است.
عکس از: سایت Gettyimages
چرا دقیقا ۳۳ پل؟
سی و سه پل. یکی میگوید عدد ۱۳۳ به الهه آناهیتا ربط دارد. یکی میگوید چون اللهوردیخان (بانی پل) از گرجیهایی بوده که میخواسته به الفبای ۳۳ حرفی زبانش ادعای احترامی بگذارد، ۳۳ دهانه برای این پل ایرانی در قلب اصفهان بنا کرده که این داستان از همان داستانهای گذاف است.
چون این پل از همان بدو تولدش، ۳۳ طالق که نه، ۴۰ دهانه داشته بود و «چهل چشمه» معروف بود. الان که از این مطمئن هستم علت نامگذاری «سی و سه پل» به خاطر ۳۳ دهانه بودن پل است.
عکس از: سایت Gettyimages
تفریحات کنار پل تاریخی اصفهان
تک تک جاهای دیدنی که در نقاط بکر دنیا، ایران و حتی اصفهان وجود دارد، در کنارش حتما اقامتگاههای استراحتی و تفریحی هم به بازدیدکنندگان چشمک میزنند که «پل سی و سه پل» در اصفهان هم جای خودش را دارد.
پیادهروی
فکرش را کنید از این سر پل تا آن سرش در کنار همدم یا رفیقتان آهسته و پیوسته، چه در شب و چه در روز قدم میزنید. عجب روزی برایتان میشود که از بالای پل میگذرید و نگاهتان به آسمان میافتد تا ستارههای شب را ببینید و راه دوم هم در میان پایههای مرکزی سی و سه پل قرار گرفته تا در سکوتش خاطره بسازید.
قایقسواری
هرجا که رودی جاری باشد، قایقها هم کمکم پیدایشان میشود. قایقسواری را باید از اولین تفریحاتی دانست که اطراف این پل تاریخی انجام میشود.
عکس از: سایت Irandirectory
شبنشینی
شبهای این پل، صفای دیگر دارد. نه اینکه از روزش بهتر باشد. فقط میگویم حواستان به شبهای چراغانیش هم باشد که برای چند لحظه هم که شده، مسحورتان میکند. حالا همه اینها را کنار بگذارید، زمانی که صدای زایندهرود را میشنوید و حالا که تنها خاطرهاش را با بغلدستیتان مرور میکنید، حالتان از اینرو به آنرو میشود.
عکاسی
برای عکاسی از هر جا و مکانی به دنبال فرصت طلایی میگردید که به هیچ میرسید، اما برای عکاسی از هر نقطه «سی و سه پل» متوجه غروب و تاریکی شب اصفهان نمیشوید که تازه کار عکاسیتان شروع میشود تا از یکی از جاهای دیدنی اصفهان با چراغانیهایش در تیر و تاری شب لذت ببرید.